ای هستی ام البنین ـ توئی نگار نازنین خوش آمدی خوش آمدی ـ خوش آمدی یا عباس مه شد خجل از روی تو ای شام قدرم موی تو شـد سـاقی کـوثر علی سر مست عطر و بوی تو ای ساقی کر ببلا ـ ای دلبر مشکل گشا خوش آمدی خوش آمدی ـ خوش آمدی یا عباس توئی علمدار حسین شمع شب تارحسین منم گـرفـتـار تـو و توئی گرفتار حسین ماه بنی هاشم توئی ذکر لبم دائم توئی خوش آمدی خوش آمدی ـ خوش آمدی یا عباس اگر کـه تـو نشـناسیم سر تا به پا احساسیم بر عالمی گفتم که من عبـاسیم عـباسیم تو جان به صحرا می دهی ـ تو بوی زهرا می دهی خوش آمدی خوش آمدی ـ خوش آمدی یا عباس ای نور چشمان همه دارم به لب ها زمزمه دلم شب مـیلاد تو کـرده هـوای علقمه ای ساقی خشکیده لب ـ توئی خداوند ادب خوش آمدی خوش آمدی ـ خوش آمدی یا عباس هـمه بـه گـفتگـوی تو دل پـر کشیده سوی تو زینب کشد شب تا سحر شـانـه بـه تـار مـوی تو منبع: موسسه ادبیات آیینی بیپلاک