ای هستی ام البنین ـ توئی نگار نازنین

[ سید محسن حسینی ]
ای هستی ام البنین ـ توئی نگار نازنین
خوش آمدی خوش آمدی ـ خوش آمدی یا عباس
مه شد خجل از روی تو  ای شام قدرم موی تو
شـد سـاقی کـوثر علی  سر مست عطر و بوی تو
 

ای ساقی کر ببلا ـ ای دلبر مشکل گشا
خوش آمدی خوش آمدی ـ خوش آمدی یا عباس
توئی علمدار حسین شمع شب تارحسین
منم گـرفـتـار تـو  و توئی گرفتار حسین
 

ماه بنی هاشم توئی ذکر لبم دائم توئی
خوش آمدی خوش آمدی ـ خوش آمدی یا عباس
اگر کـه تـو نشـناسیم سر تا به پا احساسیم
بر عالمی گفتم که من عبـاسیم  عـباسیم
 

تو جان به صحرا می دهی ـ تو بوی زهرا می دهی
خوش آمدی خوش آمدی ـ خوش آمدی یا عباس
ای نور چشمان همه دارم به لب ها زمزمه
دلم شب مـیلاد تو کـرده هـوای علقمه
 

ای ساقی خشکیده لب ـ توئی خداوند ادب
خوش آمدی خوش آمدی ـ خوش آمدی یا عباس
هـمه بـه گـفتگـوی تو دل پـر کشیده سوی تو
زینب کشد شب تا سحر شـانـه بـه تـار مـوی تو

منبع: موسسه ادبیات آیینی بی‌پلاک

نظرات