صداى شرشر بارونه دم مجنونه شب سامون دل بى سر و سامونه وارث تيغ دو دم اومد قمرم اومد گل بريزيد پدر مشك و علم اومد اومد همونكه دلبر هر دلبره فرزند آسمونى دو مادره لب تشنه ها بيايد شب آب آوره شد اجابت دعاى حسين داده امشب خداى حسين يار و ياوربراى حسين آره ساقى العطاشاى حسين ذكر ياحسينه رو كامش دلا تو دامش تو شناسنامه ى زهرا اومده نامش به خدا ماه شب تاره دل و دلداره اسد بيشه ى غيرت و علمداره اصلا نداره تا زير چرخ كبود تا دور بمونه از نظراى حسود اسپند عقيله دور سرش كرده دود يوسف دلرباى حسين مرد مشكل گشاى حسين همنوا با صداى حسين آره ساقى العطاشاى حسين ذكر حيدر روى سربندش سرِّ لبخندش وقت رزمش مى زنه خنده خداوندش وقتى ميره وسط ميدون نمياد بيرون تا بشه ميمنه تا ميسره قبرستون وقتى حريف نداره يل تك سوار وقتى ميشن با برق نگاش تار و مار دشمن مى گرده دنبال راه فرار عاشق و مبتلاى حسين جونشو ميده پاى حسين حيدر كربلاى حسين آره ساقى العطاشاى حسين منبع: موسسه ادبیات آیینی بی پلاک