میخونم با اشک

[ محسن حنیفی ]
می‌خونم با اشک، می‌خونم با سوز   
ای آقای من، ذی السّاق المَرضوض

دست تو بسته است، ولی دستت بازه تو کرم
میده شهادت، تو غم تو چشمای ترم 2

می‌خونم برای تو با اشک و آه
صَبَرتَ عَلی الأذی فی جَنبِ الله

تا صحنت می‌یام، پای پیاده    
بُشر حافی ها، دورت زیاده

روزیمونو ما، از سر این سفره می‌بریم
ریزه خور بچه‌های موسی بن جعفریم 2

میخونم برای تو با اشک و آه
صَبَرتَ عَلی الأذی فی جَنبِ الله

با لطفت آقا، ما از کاظمین     
می‌ریم کربلا، با ذکر حسین

اگر چه داغِ، مصائب تو جانگدازه
دستای بسته‌ت، مثه زینب حماسه سازه 2

میخونم برای تو با اشک و آه
صَبَرتَ عَلی الأذی فی جَنبِ الله

در زیارت آن امام می خوانیم: 
«اَشْهَدُ اَنَّكَ... صَبَرْتَ عَلَی الاَْذی فی جَنْبِ اللّه ِ 
وَجاهَدْتَ فِی اللّه ِ حَقَّ جِهادِهِ»
شهادت می دهم كه تو [ای امام هفتم] 
بر تمام آزارها در راه خدا صبر كردی 
و در راه خدا آن گونه كه سزاوارش بود كوشیدی

منبع:موسسه ادبیات آیینی بی‌پلاک

نظرات