علی میزانه، علی قرآنه علی سلطانِ عوالم امکانه به نقل تاریخ، تو جنگ خیبر علی مرحب رو زده هنرمندانه سر میزد حیدر بی شمار با شمشیری طوفان سوار از میسره تا میمنه همه میگفتند الفرار حملهای طوفنده، به ضربهای کوبنده همه دیدند یه تنه قلعه رو از جا کنده هیبت مولا رو، خیال کن وقتی که داره سربند یا فاطمه رو میبنده حیدر حیدر... علی توحیده، علی جاویده جهان غرق ظلمت و علی خورشیده یه عمره رزق منو داده با همون یک دفعه که خاتمشو بخشیده روح دین و اصل اصول دریای اوصاف رسول عشق مولا تو هر دلی شد معیار رد و قبول چارهی هر درده، چقدر خدایی مَرده کعبه داره روز و شب دور سرش میگرده من با چشمام دیدم که روبرو ایوونش هر کی اومده یه لحظه قبله رو گم کرده حیدر حیدر...