شب به شب برات می‌خونم از دلم حسین

شب به شب برات می‌خونم از دلم حسین

[ حاج اسلام میرزایی ]
شب به شب برات می‌خونم از دلم حسین
تا یه جوری کم شه با تو فاصله‌ام حسین

اینجوری که پیش می‌ره می‌دونم آخرش
کربلات یه روزی می‌شه قاتلم حسین

ای جونم فدات
کاش بمیرم تو کربلات
بیارنم پایین پات
ای باب نجات، چقده خوبه کربلات، دم غروب کربلات

ای جونم حسین
آقام آقام آقام حسین

دور از حرم، دور از نگات
دلگیره دنیای بی کربلات

شوق وصال، درد فراق
جامونده قلبم توو خاک عراق

شب به شب برات می‌خونم از دلم حسین
جای دوری کم شه با تو فاصله‌ام حسین

اینجوری که پیش می‌ره میدونم آخرش
کربلات یه روزی می‌شه قاتلم حسین

ای جونم فدات
کاش بمیرم توو کربلات، بیارنم پایین پات
ای باب نجات، چقده خوبه کربلات، دم غروب کربلات

ای جونم حسین
آقام آقام آقام حسین

بچّه بودم توی حرم بابام 
دست‌هامو داد دست علَم
مونده هنوز توو خاطره‌ام 
عکسی که انداختم توی حرم

دوست دارم که وا کنی بغل برام حسین
آخه جز تو من کیو دارم امام حسین

زندگیم خلاصه می‌شه توی نوکری
تو امام حسینی و منم غلام حسین

قربونت برم نمی‌ری از تو خاطره‌ام
واسه زیارت حاضرم

آقامی حسین تو مثل بابامی حسین
همه‌ی دنیامی حسین

ای جونم حسین 
آقام آقام آقام حسین

نظرات