سلام ای ماه را جانان

سلام ای ماه را جانان

[ حمید دادوندی ]
سلام ای ماه را جانان، سلام ای شاه را نائب
سلام ای درد را درمان، سلام ای قلب را صاحب

به مدحت کاری از دست غزل که برنمی‌آید
چگونه وصف تو گویند شاعرها در این قالب

تو قرآن حسینی که خدا تقدیم او کرده
که در هر سوره نه، هر آیه داری سجده‌‌ی واجب

گمانم صبح میلاد تو ای پیغمبر ثانی
کسی ناقوس نشنیده، اذان می‌گفته هر راهب

هنر زیباتر است آن‌گاه که خرج علی گردد
بخوان مداح، بسم‌اله، بگو شاعر، بزن مطرب

الا ای جارچی‌ها طبل بردارید که آمد
علی ‌ابن حسین ابن علی ‌ابن ابی‌طالب

تو از راه آمدی تا پشت حق باشی و حق با تو
که از امروز می‌لرزد به خود هر ظالمِ غاصب

تو برمی‌گردی ای شیرِ جوانان بنی‌هاشم
تو رجعت می‌کنی با آن امام حاضرِ غائب
****
لبی تکان بده پلکی به هم بزن بابا
نفس بکش علی اکبر نفس بکش پسرم
****
دست و پایی، نفسی، نیم‌نگاهی آهی
غیر خونابه مگر ناله در این حنجر نیست
****
داغی که حسین از غم اکبر به جگر داشت
جز خالق اکبر ز دل او که خبر داشت 

تا لحظه‌ی آخر که بریدند سرش را
او دیده‌ی حسرت بسوی جسم پسر داشت

نظرات