دَوون دَوون می‌‌زنم به خاک و خون

دَوون دَوون می‌‌زنم به خاک و خون

[ وحید شکری ]
دَوون دَوون می‌زنم به خاک و خون 
این بال زخمی رو می‌کِشم به آسمون
نفَس نفَس پَر زدم از این قفس 
گفتما از اولش آخرش حسین و بس

دین و دنیامه
حرف بابا تو وصیت‌نامه
این عمو حسین همون بابامه
که همه خواهشِ رو لب‌هامه

عمو جونم می‌زنم زار
بغلم کن، بغلم کن، بغلم کن
منو واسه آخرین بار
بغلم کن، بغلم کن، بغلم کن
شدم آخرین علمدار
بغلم کن، بغلم کن، بغلم کن

اِنّی أنا عبدالله، جانم اباعبدالله...

حسن حسن رو لبامه دائماً
از مدینه ذکر من می‌شه کربلا وطن 
حسین حسین آبروی عالمین 
ای کِشتیِ نجات یا حسین و نورِ عین 

موج اشکامه
یا علی میگم علی همرامه
اسم مولا زورِ دستامه 
این همون لحظه‌ایه که می‌خوامه

خون رفته عمو از من
بغلم کن، بغلم کن، بغلم کن 
سرمو بگیر به دامن
بغلم کن، بغلم کن، بغلم کن 
قبل از نیزه‌ی دشمن
بغلم کن، بغلم کن، بغلم کن

آبروی بنی‌هاشم
بغلم کن، بغلم کن، بغلم کن
منو هم شبیه قاسم
بغلم کن، بغلم کن، بغلم کن
عبدالله شده عازم 
بغلم کن، بغلم کن، بغلم کن

اِنّی أنَا عبدالله، جانم اباعبدالله...

نظرات

هادی محمدیهادی محمدی

قشنگ و احساسی