در حسرت تو خون شده چشم نگارها

در حسرت تو خون شده چشم نگارها

[ حاج محمدرضا طاهری ]
در حسرت تو خون شده چشم نگارها
ای انتظار آخر چشم انتظارها

ای راز گریه‌های سر جانمازها
ذکر لبان خشک همه روزه‌‌دارها

ای آشنا‌تر از همه این دیده کور باد
نشناخته اگر که تو را دیده بارها

کار دل از ترحّمِ دلدارم گذشت
زنگار دارد آینه جای غبارها

یک دهه از ماه مبارک گذشت
ای‌ کاش حداقل یک‌ قدم به تو نزدیک‌تر می شدم

تاری زِ موی یار دل زار را بس است
این ما و این گلوی مهیّای دارها

باید فقط به دور تو پروانه‌وار گشت
در دور بی‌توقّف این روزگارها

امشب سیاه‌پوش عزای خدیجه‌ایم
آقا نگاه کن به دل بی‌قرارها

امشب شب یتیمیِ جان‌سوز فاطمه است
آمد عزای مادر ما غصّه‌دارها

نظرات