خوش اومدی بابایی

[ محمد بیابانی ]
خوش اومدی بابایی
چرا دیدن من با تشت زر اومدی
میخواستم آغوشتو
کجا مونده پاهات که با سر اومدی
انگار آتیش تنور / موتو سوزونده بابا
رد اون خنجر کند / رو رگهات مونده بابا

بابایی - ای بابایی ۴

از جون سیرم بابایی
مثه مادر ازت رو می گیرم بابایی
گم شده بودمو زجر
اونقدر منو زد تا بمیرم بابایی
پای زخمات می سوزم / پای زخمام تو بسوز
رو پهلوم حس می کنم / جای پاهاشو هنوز

بابایی - ای بابایی

منبع:موسسه ادبیات آیینی بی‌پلاک

نظرات