تصور کن

تصور کن

[ احد قدمی ]
تصور کن الآن روبه‌روی گنبد اربابی
تصور کن که زائر شدی و کربلا مهمونی 
تصور کن همین که تو چشات نم‌نم بارونه 
تصور کن که یک دفعه ببینی زیر ایوونی

چه حالی میده اون لحظه زیارت 
چه حالی داره اون لحظه‌ی مجنون
چه حالی میده اون لحظه‌ی روضه 
چه حالی میده بارون زیر بارون 

چه حالی میده وقتی که چشاتو 
می‌بندی و فقط محو حسینی 
چه حالی میده وقتی که یه دفعه
 می‌بینی توی بین‌الحرمینی 

ایشالا که راهی میشیم یه روز 
می‌گیریم از ارباب این توشه رو 
ایشالا که امسالم اربعین
 می‌بوسیم شیش گوشه شیش گوشه رو 

حسین ثارالله، ثارالله، حسین ...

*****

تصور کن، الآن روبه‌روی علقمه ایستادی
تصور کن که داری می‌خونی روضه‌ی احساسی 
تصور کن که رفتی ضریح شیش گوشه رو دیدی 
تصور کن الآن تو حرم حضرت عباسی 

چه حالی میده یک شب جای هیئت
باشی کربلا مهمون اباالفضل 
چه حالی میده وقتی که می‌بینی 
خودت رو زیر ایوون اباالفضل 

چه حالی میده وقتی که زیارت 
نصیبت شه با امضای علمدار 
چه حالی میده وقتی که بدونی 
پناهت شده دستای علمدار 

ایشالا با این چشمای ترم 
ایشالا با این عمر باقی‌ام 
می‌بینم من هم مثل اهل بیت 
شب جمعه مهمون ساقی‌ام 

حسین ثارالله، ثارالله، حسین ...

نظرات