ای جانِ جهان، جهانِ جان ادرکنی قَیّومِ زمین و آسمان ادرکنی ای زندهکنندهی مسیحا الغوث یا مهدیِ صاحبالزمان ادرکنی **** سلام ما به مقامی که بیت مَعمور است همان مقامی که وصفش کتاب مستور است سلام ما به امامی که برتر از موساست سلام ما به حریمی که برتر از طور است چه تربت است که در خاک کاظمین بُوَد که ذرّه ذرّهی آن، چشمه چشمهی نور است حریمِ اطهرِ موسی بن جعفر است آنجا که بهرِ پاسِ حریمش کلیم مأمور است چه رحمتیست که بر جان خَرَد بلای جهان چه آیتیست که بر کَظمِ غِیظ مشهور است سلامِ ما به گرفتارِ تیرِ زندانی که روزِ روشنِ او همچو شامِ دِیجور است شکنجه دیدن و در زیر بند جان دادن برای او چو رضای خداست مِیسور است هنوز دجلهی بغداد اشک میریزد بر آن غریب که یک عمر از وطن دور است **** ای نورِ دیده، گوشهی زندان خوش آمدی بر دیدنِ پدر، تو پسرجان خوش آمدی زنجیر و بند کین، سر و سامان من نبود امشب مرا بر این سر و سامان خوش آمدی زندان کجا، مدینه کجا و تو در کجا مهمانِ من به گوشهی زندان خوش آمدی بابا تو ضامن غُربایی و من غریب امشب مرا به شام غریبان خوش آمدی