اونجایی که دق می کنه زائر از غم - حرم بقیعه از غربت اون می گیره قلب آدم - حرم بقیعه چشم زوّار بقیع روز و شب / بارونی وقتی اونجایی چه بی سامونی انگاری تنها توی زندونی / وای سلام آقا غرق غمه دلی که مبتلاته فاطمه گریه کن روضه هاته ضریح تو توو قلب نوکراته اونجا که غمش اشکتو در میاره - حرم بقیعه اونجا که الان یه زائرم نداره - حرم بقیعه تو خودت دردِ دلِ زوّارو / می دونی حتی گریه هاشونم پنهونی نه حرم داری نه سایه بونی ، وای سلام آقا عجب غمیه غم بی قراری روی دلم مونده یه زخم کاری حتی زیارتنامه هم نداری (یه سنگ قبر ساده هم نداری) اونجایی که قبله ی تموم دلهاست - حرم بقیعه اونجایی که زائرش همیشه زهراست - حرم بقیعه شبیه حسین غمت جا داره / تو سینه اسم تو به درد من تسکینه چقدر نام حسن شیرینه / جان سلام آقا دوسِت دارم اندازه ی یه دنیا ای پسر ارشد بی بی زهرا از نفست زنده میشه مسیحا موسسه ادبیات آیینی بی پلاک