انگار بین نور نگاری نشسته است در پشت پرده آینهداری نشسته است بالای طاقِ عرش شعاری نشسته است در مکتب تو طفل فراری نشسته است از کودکی به لطف همین عشق بالغیم شاگردهای مدرسهی قالَ صادقیم مصباح تو چراغ مسیر شریعت است مفتاح تو کلید بیانِ حقیقت است شاگردی مرام تو عین طریقت است شیعه به لطف علم تو صاحب فضیلت است تیغت برای معرکه معزل درست کرد نطق مفصل تو مفضل درست کرد وقتش رسیده است که اندوه کم شود شادی حریف خاطرهی تلخ غم شود ای کاش عاشق تو کمی با جَنَم شود شاید تنور گرم تو سهم دلم شود در شعلهها حرارت عشق مرا ببین هارونِ سربلند خودت را بیا ببین خورشید را نگاه تو دربند ماه کرد شب را هُبوطِ روشن تو زبر راه کرد چشمی که در تو خیره نشد اشتباه کرد راه عراق را قدمت شاهراه کرد بوسیدن مزار علی یادگار توست گلدستههای صحن نجف شاهکار توست روح مرا زمان گدایی عفیف کن ابلیس را مقابل نفسم ضعیف کن طبع مرا به یُمن دعایت لطیف کن بیتی بساز و قافیهام را ردیف کن مضمون نابگی سوی تو باب دلبریست تشریح مو به موی تو در شعر همیریست در جبهههای اشک تو خط مقدمی خضرِ تمامِ گریهکنانِ مکرمی بنیانگذارِ روضهی ارباب عالَمی بانیِ خیمههای عزای محرمی نوحوا علی الحسین، شعار ظهور شد اسباب روضهخوانی ما با تو جور شد دیباچهی شعائر تو میکُشد مرا اشک همیشه حاضر تو میکُشد مرا غم خوردنِ منابر تو میکُشد مرا قبر بدون زائر تو میکُشد مرا خاک بقیع را حسنآباد میکنیم منبر به نامِ نامیات ایجاد میکنیم داغ تو در میان دلم بیشتر شده آتش بلای خانهی خَیرُ البشر شده هیزم دو مرتبه دَمِ در شعلهور شده این کوچهی مدینه عجب دردسر شده گرچه دل تو سوخت و چشمان تو گریست شکر خدا که همسر تو بین شعله نیست *** رنج طناب گرچه شأن پرت نبود دیگر سنان مست که دور و برت نبود زجر پلید همسفر دخترت نبود عمامهی تو گرچه به روی سرت نبود آن را کسی به زور نبردهست لااقل پیراهن تو دست نخوردهست لااقل *** دارم در این خرابه زمینگیر میشوم پیش از چهارساله شدن پیر میشوم از آن شبی که گم شدم و حرمتم شکست روزی هزار مرتبه پیر میشوم *** چه تاریک دلگیره این خاک عحب روز و شبهایی داره کسی که دیده کربلا رو بقیع اشکشو در میاره وای بقیع حداقل داره چندتا زائر اگه بیصدا غرق گریهست ولی اون که الآن تو این روزا حتی یه زائر نداره رقیهست بقیعِ ویرونه خیلی مثل خرابه میمونه بیمرقد و نوره با اینکه از قبر نبی دوره تو چشم اَنظار نیست شکرِ خدا تو دلِ بازار نیست *** اومدم زیارتت با گریه با زاری تو هنوزم وسط بازاری *** شامیا بَدَن، بابا بابا بابا آخه عمه رو زدن دنبالم دوید، تا به من رسید، عمو عمو عمو چادرم کشید