ماه شبهای تارم کجایی؟ یابن الزهرا اَمان از جدایی با تو دنیا به رنگِ بهاره روز و شب بیقرارم بیایی دوری و دوستی ما عجیبه ذکر لبهامو اَمَّن یُجیبه خیلی سخته که باشیم ولی باز بگن آقای تو دنیا غریبه بیا آقا، دلم پیش شما گیره بیا آقا، داره روز و شبام میره بیا آقا، هوا بدجوری دلگیره بیا آقا دنیای بی تو سرد و تاریکه هر ثانیهاش طولانیه واسم من اشک میریزم که برگردی تنهاترین مخاطبِ خاصم عشقِ جاودانه و ابدی چی میشه جوابمونو بدی؟ شده آماده برای ظهورسربازِ دههی نودی (اَلوَعدِه وَفا، یا مهدی بیا)۲ چهجور باید گفت؟ چهکار باید کرد؟ چهکار با قلبِ بیقرار باید کرد؟ کجا باید گشت؟ چهجور باید بود؟ چهجور سربازِ ظهور باید بود؟ پسرامون همه آماده و پارکابَن دل به طوفان زده تو کشتی انقلابن اگه وقتش برسه لشکرِ بیحسابن جُزو اون سیصد و سیزدهتا یارِ نابن دخترامون همه باعفّت و باحجابن تحتِ فرماندهی حضرتِ آفِتابن مثل زهرا سربازِ پشتِ نقابن پا به پای قدمای عالیجنابن ای عشق بیکران آقا جان یا صاحبالزمان آقا جان روحی لَکَ الفدا ادرکنی الغوث و الاَمان آقا جان آخرش سری به ما نزدی چی میشه یه روز بگن اومدی این یه تمرینه برای ظهوی واسه سربازِ دهه نودی (اَلوَعدِه وَفا، یا مهدی بیا)۲