از کوی تو بیرون نشود پای خیالم (نکند فرق به حالم، که برانی، چه بخوانی)۲ چه به اوجَم بِرِسانی، چه به خاکم بِکِشانی نه من آنم که برنجم، نه تو آني که برانی (نه من آنم که زِ فیضِ نِگَهَت چشم بپوشم)۲ نه تو آني که گدا را ننوازی به نگاهی (در اگر باز نگردد، نروم باز به جایی پشتِ دیوار نشینم چو گدا بر سَرِ راهی)۲ کس به غیر از تو نخواهم، چه نخواهی چه بخواهی (باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی)۲ (سَنَمَت چرا نگویم، صَمَدَت چرا نخوانم که تو منحصر به فردی و هزار نام داری)2