(از اون وقت که دیدم، تنت رو میونِ حصیری)2 باید با سنان همسفر شم، به صحرا مسیری لباس مناسب بپوشم، (برای اسیری)2 یار طلب کردم، نار نصیبم شد عشق طلب کردم، دار نصیبم شد گُل طلب کردم، خار نصیبم شد (مأمور به صبرم باشه)2 دنیا شده قبرم باشه (به بار اومده توی خیمه خسارت، خرابی)2 سؤال از حجابم نکن که، ندارم جوابی (تو از روی نیزه هنوزم به فکر ربابی)2 نعلای سینه کوب نصیبت شد آیه میخوندی چوب نصیبت شد رفتی و زخم خوب نصیبت شد (زخمی فراقم داداش، تازه شده داغم داداش)2 (حبیبم، اباالفضل)۲ (کفیلم اباالفضل)۲ (طبیبم اباالفضل)۲ (دامنت و میگیرم اباالفضل)۲