
آروم بغلم بخواب، لالا علی اصغرم واسه تو چیکار کنم، طاقت بیاری یکم؟ به کارِ مادرت نزن با گریههات گره چیکار کنم برات که تشنگی یادت بره؟ آروم بگیر علی که حرمله منتظره لالایی غنچهی نشکفتهی مادر پسرم لالایی لالهی پرپر پسرم پیش چشمام میشی بیسر پسرم علی لالایی... ای جون دل رباب، آروم بغلم بخواب ناله میزنی ولی، واست ندارم جواب ابریم و روی کویر لبهات میذارم خشکیده سینههام برا تو شیری ندارم رو خاک گرم این صحرا باید سر بذارم هر بار گریه میکنی میمیرم و زنده میشم از درد و غصهها آکنده میشم پیش چشمای تو شرمنده میشم طاقت ندارم تو رو، بیسر ببینم علی رو دست بابات حسین، پرپر ببینم علی بهارِ من گذشت رسیده پاییزِ دلم دلواپسم برات از غصه لبریزه دلم صدای حرمله میاد و میریزه دلم حلقومت خیلی کوچیکه واسهی تیر سه پر نیزه واست میشه بدجور دردسر از روی دست بابا میزنی پر آخر میره زیر گِل این آرزوهای من سنگینیِ داغِ تو میمونه برای من سرنیزه توی حنجرت چجوری جا بشه؟ ای وای اگه سرت از نیزهها رها بشه اگرکه سهم من گریهی بیصدا بشه آروم آروم میبارم از غم بابات مثل ابر جون میده وقتی میذارن توی قبر داغت سنگینه خدامون بده صبر