
ادب زینب، وفا زینب، مه برج حیا زینب قدر زینب، قضا زینب، مبرّی از خطا زینب به ظاهر زن به باطن مردتر از مردها زینب به وقت جنگها فرمانده کلّ قوا زینب خدای عشق فضلی کن کنم مدح تو را زینب سلام ای پای تا سر حضرت خیرالنساء زینب نمودم نیّت شعر تری خاتون محشر را که در شأن خودش نازل کند مضمون بهتر را ز دلداده توان نامی نمایم مدح دلبر را گرفتم دامن فضل علی مولای قنبر را چرا که هست زینت بر علی مرتضی زینب سلام ای پای تا سر حضرت خیرالنساء زینب توسّل میکنم بر عشق میجویم جوار عشق چنان پروانه میگردم دمادم بر مدار عشق به سجده میروم بر ساحت آیینهدار عشق مصمّت میکنم تقدیم بر پرودگار عشق به یکتایی خدا یکتا پرستم کرد با زینب سلام ای پای تا سر حضرت خیر النساء زینب به دنیا آمدی زهرا نظر بر مرتضیَش کرد علی نیمه نگاهی سوی ختم انبیایش کرد همه حیران که میباید به چه نامی صدایش کرد ملیک وحی آمد این خبر را جابه جایش کرد ندا آمد خدا فرمود که سمیّتُها زینب سلام ای پای تا سر حضرت خیرالنساء زینب