((یا مُعِزَّ الْمُؤْمِنین، کوثر اندر کوثری)۲ (قدرِ زر زرگر شناسد، قدرِ گوهر گوهری)۲)۲ گوهر گوهر، میریزه از لبش حیدر حیدر، مناجاتِ شبش لشکر لشکر، عقب عقب میرن محشر محشر میشه با غضبش ناگهان از وسطِ معرکه این صوت آمد سر بدزدید حسن نه، مَلِکُالموت آمد جنگِ نفسگیرِ تو از نفس انداخته عاملِ هر فتنه رو تو قفس انداخته ضربهی شمشیر تو شده ضَربُالمَثَل غرشِ تکبیرِ تو یعنی ضَربُالاَجَل