روضه‌ی علقمه رو از زهرا سؤال کنید

روضه‌ی علقمه رو از زهرا سؤال کنید

[ سید امیر حسینی ]
روضه‌ی علقمه رو از زهرا سؤال کنید
روضه‌خو‌ن‌ها‌تونو این شب‌ها حلال کنید
سخته براتون امّا خیال کنید

تصوّر کن ابوفاضل، تو بین لشکر افتاده
رو خاک مقتل افتاده، ولیکن با سر افتاده
چشاش خونی، سرش زخمی، به زیر خنجر افتاده
دو تا دستاش جدا از هم کنار مادر افتاده

با غصّه‌ی اهل حرم دلش شکست
امان از حال حرم
می‌سوزه امّا چه کنه بدون دست؟
امان از حال حرم
زخم زبونش می‌زنن مردمِ پست
امان از حال حرم

ای وای، ای وای، ای وای ابوفاضل... 

روضه‌ی علقمه رو از زینب سؤال کنید
روضه‌خو‌ن‌هاتونو این شب‌ها حلال کنید
سخته براتون امّا خیال کنید

تصوّر کن غزال‌های حرم تو دود و آتیشن
پاها زخمی، سرا خونی، می‌افتن امّا پا می‌شن
تن‌هاشون از خطر لرزون، اسیر دست تشویشن
دل زینب می‌سوزه از مصیبت‌ها که در پیشن

پای حرومیا رسید به خیمه‌ها، فرار می‌کنن همه
نشسته خاکستر غم رو معجرا، فرار می‌کنن همه
قیامتی شده غروب کربلا، فرار می‌کنن همه

ای وای، ای وای، ای وای ابوفاضل..‌.

روضه‌ی رقیّه رو از زینب سؤال کنید
روضه‌خو‌ن‌هاتونو این شب‌ها حلال کنید
سخته براتون امّا خیال کنید

تصوّر کن شب غارت یه دختر بچّه رو تنها
یه دختر بچّه رو تنها میون سیلِ نامردا
می‌سوزه جای گوشواره‌‌ش توی سوز شب و سرما
روی موهاش جای آتیش، روی پاهاش جای خارا

رسمشونه غریبو بی‌هوا زدن 
امان از کرب‌و‌بلا
شبیه مادر که تو کوچه‌ها زدن
امان از کرب‌و‌بلا
یا طفلی که رو دستای بابا زدن
امان از کرب‌و‌بلا
****
تا رفتی دل خیمه زیر و رو شد
تا رفتی دیگه بحث آبرو شد
سی لشکر با یه خیمه روبه‌رو شد

من موندم با یه دختر سه ساله
تو شهری که حیا ازش محاله
ای داداش خواهرت شکسته‌ باله

نظرات