گر چه راه نفس از عطش شده بسته

گر چه راه نفس از عطش شده بسته

[ مهدی رسولی ]
اگرچه راه نفس از عطش شده بسته 
بیا و راه بیا با منِ تن خسته

اگر چه جان و توان قدم زدن هم نیست
در این مسیر ببین چون تو همسفر کم نیست

قدم قدم به که نزدیک می‌شوی زائر 
به سمت کیست چنین خسته می‌روی زائر

مگر همین تو نبودی در آرزوی حرم 
چه شد که خسته شدی در سفر به سوی حرم

فقیر بوده‌ای و سوی شاه آمده‌ای
ببین هزار عمود است راه آمده‌ای

صراط می‌شود اینجا قدم قدم معلوم
کمی جلوتر از این می‌شود حرم معلوم

بیا به رغم تنِ زار و جان آشوبت
کمی جلوتر از این می‌رسی به محبوبت

اگرچه تشنه‌ای و خسته هم, بهانه نگیر
بیا به سمت حرم, ای قدم بهانه نگیر

گذر کن از من‌ و ما تا فقط به هو برسی
فقط سه چهار ستون مانده تا به او برسی

"نمی‌رسی به‌حسین" این صدای شیطان است 
بیا ببین حرمش را که غرق مهمان است 

به آخر خوش راه حسین دقت کن
به نور گنبد ماه حسین دقت کن

در انتهای مسیر انتهای جاده
ببین به میزبانیت عباس ایستاده

ببین نه از مشقت طول سفر بهانه نگیر 
بیا سه چهار ستونِ دگر, بهانه نگیر

اگر رها شوی از هر بهانه‌ و وسواس
قدم گذاشته‌ای به شارعُ العباس

هرآن‌که پا به حرم می‌نهد بها دارد
حرم، هرآن‌که رَوَد بی‌بهانه جا دارد

در این زمین که سرت تیر و سنگ می‌آید
حبیب آخر عمری به جنگ می‌آید

دراین زمین که سرت را به نیزه می‌بندند
نماز هم که بخوانی به روت می‌خندند

در این زمین سپاهی به کفر هم قسم است
بُریر هم به دروغ و گزاف متهم است

در این زمین که تن آماج تیر می‌گردد
به جرم جنگ تو اَهلت اسیر می‌گردد

در این زمین که شب‌ و روز دردسر دارد
شب نبرد امام است‌ و عهد بردارد

در این زمین که به تاراج می‌رود هستت
از آن طرف هی امان‌نامه می‌رسد دستت

اگر بهانه گرفتی نمان برو برگرد
بیا زیارت خود را بخوان‌ برو برگرد

در این زمین که یکی مثل مسلم‌ابن‌کثیر
کشان کشان و جگر سوخته ولی چون شیر

به رغم پای پر از درد و خنده‌ی دشمن
به رغم پیری‌ و جانبازی‌ و جراحت تن

رسانده جسم پر از زخم خویش را به امام
بهانه‌گیری ما چیست جز جفا به امام

به این زمین برس‌ و از بهانه‌ها بگذر
به کربلا برس از شهر و خانه‌ها بگذر 

اگرچه سمت حرم تیر و سنگ می‌بارد
اگرچه دشمن خنّاس فتنه‌ها دارد

هنوز می‌رسد آواز شوم شیطان‌ها
هنوز وسوسه دارد که اِی مسلمان‌ها

چقدر در تب این انتظار باید بود
هزار سال مگر سوگوار باید بود

ظهور، جاده‌اش این انقلاب نیست مگر
بنای دشمن از ایران خراب نیست مگر

تویی که راه حرم را گرفته‌ای در پیش
تو که رسیده‌ای اِی دل کمی بپرس از خویش

اگرچه هرچه که سختی‌ست در همین راه است
مگر مسیر ظهورش به غیر این راه است

همان‌که چند قدم تا حرم بهانه گرفت
به انتظار نماند و مسیر خانه گرفت

بهانه راه نداد در این زمین یعنی
به کربلا که رسیدیم اربعین یعنی

به روز جمعه‌ی موعود می‌رسیم آخر
اگرچه قطره به آن روز می‌رسیم آخر

نظرات