گرچه بیشتر از دیگران سهمش از این دنیا غم است
1418
4
- ذاکر: میثم مطیعی
- سبک: شعر روضه
- موضوع: امیرالمؤمنین (ع)
- سال: 1403
گر چه بیش از دیگران سهمش در این دنیا غم است
مرد اخمش، خندهاش، حرفش، نگاهش محکم است
مرد قولش، اعتقادش، حرف و کردارش یکیست
مر هر جا هست زیر سایهی یک پرچم است
بینی مردان فقط بر مهر تربت میخپرد
در رکوع و سجده تنها قامت مردان خم است
مرد روزش غرّش رعد است و خشم تندباد
مرد نیمه شب سر سجاده اشک نم نم است
نور چشم مؤمنان و خار چشم کافران
او که با خار آتش و با غنچه و گل شبنم است
خواه پشت میز باشد، خواه پشت خاکریز
هر کجا باشد برای درد مردم مرهم است
مردهایی میشناسم در جهان در وصفشان
شعر من گنگ است جانم را اگر بخشم کم است
سیّدی را میشناسم نام او پیروزی است
نام او دلگرمی آزادگان عالم است
سیّدی را میشناسم، کز هراس هیبتش
خواب اسرائیل با کابوس و وحشت درهم است
پای درس رهبر خود انقلابی مانده است
انقلابی حرفهای محکمش کی مبهم است؟
در میان لشکر مردان میدان شرف
جلوهی سیّد حسن همچون نگین خاتم است
با شهادت دست سیّد از گذشته باز تر
ریشهی حزب خدا از خون مردان محکم است
صبح نزدیک است، راهی نیست سیّد راهی است
قدس هم در فکر استقبال و خیر مقدم است
مرد اخمش، خندهاش، حرفش، نگاهش محکم است
مرد قولش، اعتقادش، حرف و کردارش یکیست
مر هر جا هست زیر سایهی یک پرچم است
بینی مردان فقط بر مهر تربت میخپرد
در رکوع و سجده تنها قامت مردان خم است
مرد روزش غرّش رعد است و خشم تندباد
مرد نیمه شب سر سجاده اشک نم نم است
نور چشم مؤمنان و خار چشم کافران
او که با خار آتش و با غنچه و گل شبنم است
خواه پشت میز باشد، خواه پشت خاکریز
هر کجا باشد برای درد مردم مرهم است
مردهایی میشناسم در جهان در وصفشان
شعر من گنگ است جانم را اگر بخشم کم است
سیّدی را میشناسم نام او پیروزی است
نام او دلگرمی آزادگان عالم است
سیّدی را میشناسم، کز هراس هیبتش
خواب اسرائیل با کابوس و وحشت درهم است
پای درس رهبر خود انقلابی مانده است
انقلابی حرفهای محکمش کی مبهم است؟
در میان لشکر مردان میدان شرف
جلوهی سیّد حسن همچون نگین خاتم است
با شهادت دست سیّد از گذشته باز تر
ریشهی حزب خدا از خون مردان محکم است
صبح نزدیک است، راهی نیست سیّد راهی است
قدس هم در فکر استقبال و خیر مقدم است
نظرات
نظری وجود ندارد !