گره‌ای در میان ابرو داشت

گره‌ای در میان ابرو داشت

[ مصطفی روحانی ]
گره‌ای در میان ابرو داشت

خدا به طالع تو مهر پادشاهی زد
به سینه‌ی احدی، دست رد نخواهی زد

در آسمان سخاوت، یه دانه خورشیدی
تمام زندگی‌ات را سه بار بخشیدی

گدا ز کوی تو هرگز نرفته ناراضی
عزیز فاطمه از بس که دست و دلبازی

به هر مسافر بی سرپناه، جا دادی
به دست عاطفه، حتی به سگ غذا دادی

کدام بغض گلوگیر، گوشه‌گیرت کرد
کدام حادثه، اینقدر زود پیرت کرد

حسین جان

نظرات