کشیدم از عذاب دوری‌ات چه دردسرهایی
تبلیغات

کشیدم از عذاب دوری‌ات چه دردسرهایی

[ سیدرضا نریمانی ]
کشیدم از عذابِ دوری‌ات چه دردسرهایی  
گلاویزم ز هجرانت همیشه با خطرهایی  

به دورِ سفره‌ی مهمانی، تو پادشاهانند  
ولی دنبالِ سائل‌ها و این‌گونه نفرهایی  

به دریای غرور و کِبر افتادم، مرا دریاب  
تو منجیِ درمانده‌ترهایی  

گناه از غفلتِ ما بود، چوبش را شما خوردید  
ز دستِ نوکرانت می‌خوری خونِ جگرهایی  

*اگر رد می‌شوی از این محله  
نگاهی بر گدای بی‌نوا کن*  

خبر داری کسی دیگر سراغم را نمی‌گیرد؟  
بیارد کاش روزی از وصالِ تو خبرهایی  

منم که بیشتر از بچه‌ها محتاجِ احسانم  
تویی که مهربان‌تر از تمامیِ پدرهایی  

بغل کردی مرا در خواب و بوسیدم هوایت را  
هنوز آن خوابِ خوش دارد به جانِ من اثرهایی  

بیاور نسخه‌ی من را، علاجم جز زیارت نیست  
برایم دوری از کرب‌وبلا دارد ضررهایی  

* * * *  
بیابانی که خون بر قلبِ زینب شد همین‌جا بود  
همان‌جا که تنِ تو نامرتب شد همین‌جا بود  

تنت پامالِ سُم چند مرکب شد همین‌جا بود  
اسیرِ مردمانِ نامؤدب شد همین‌جا بود  

همین‌جا بود افتادی و من هم با تو افتادم  
تو در گودال جان دادی و من صدبار جان دادم  

صدایت قطع شد، بینِ حرم واویلتاه افتاد  
نگاهت قطع شد از ما، به سمتِ ما نگاه افتاد  

سرت را می‌برید و سمتِ ما لشکر به راه افتاد  
سرت با شمر بیرون رفت، تن در قتلگاه افتاد  

* * * *  
با یارب یارب کُشتی مادرو  
با مادر مادر کُشتی خواهرو  
با بی‌رحمی زد تیرِ آخرو، حسین جانم  

آه ای مادر...  

من بمیرم، می‌کِشی آه با فرود هر نیزه  
من بمیرم، دیگه جا نیست، شده نیزه در نیزه  
نیزه رو نیزه، چشای هرزه  

*این غم کجا برم که تو را مردها زدند*  

علی رو حلال کن، واسه زخمِ بازوت  
علی رو حلال کن، واسه دردِ پهلوت  

علی رو حلال کن، واسه دستِ بستش  
نتونست برداره اون در رو از روت  

من ایستاده بودم، دیدم که در افتاد  
حسن ناله می‌زد: بابا! مادر افتاد  

تو افتاده بودی درهم رویِ بازوت  
دیدم هر کی رد شد لگد زد به پهلوت

نظرات