کجای این عالم روضه بپا کردی کجا داری دنبال یک هم ناله میگردی امشب مثل زینب تو هم همنفس دردی هر جا هستی با تو هم نالم آقای من من هم خیلی آشفته حالم آقای من جونم رو آووردم امسالم آقای من شبیه تو زبون میگیرم تو روضهی گودال اسیرم آخر یه عاشورا میمیرم یابن الحسن دوای دردم امشب بیا دورت بگردم از غصهی فردا یه عمره غمگینی یادِ لبایِ تشنهای، چه داغ سنگینی ما روضههات رو میشنویم ولی تو میبینی آقا میبینی مقتل رو با ائج مصیبتش میبینی با شمشیر و معدن زیارتش ضربههای شمرِ نامردُ رو صورتش شمرِ که هی میاد و میره یکی میگه خودش میمیره یکی میگه ببر که دیره امشب برای ما مرثیه میخونی از نیزههای بی هوا، از سنگ و پیشونی از روضههایی که فقط خود تو میدونی از روضهی کندی خنجر برام بگو از شدتِ ضربهی آخر برام بگو از لحظهی بریدن سر برام بگو برام بگو چی شد تو گودال اگه هنوز نرفتی از حال از جسم غرق خون و پامال *** این شب آخری چه زود میگذره شب وداع عاشق و دلبره عزیز من نوبتی ام باشه نوبت اون وصیت مادره اجازه میدی که روتو ببوسم این دم آخری موتو ببوسم بزار به جای علی و فاطمه با گریه زیر گلوتو ببوسم حسین امشبمون ایشالا فردا نشه خیمهی ما بدون سقا نشه رباب داره خدا خدا میکنه حرمله پاش به خیمهها وا نشه برو ولی به فکر خواهرت باش به فکر گریههای دخترت باش دیگه سفارش نکنم عزیزم مراقب رگای حنجرت باش اگه بری من میمونم با کوفه کینه داره از پدر ما کوفه باشه برو ولی نگفتی آخر با حرمله چطور برم تا کوفه نگو که غارت میکنن تنت رو نگو نگو نگو که گردنت رو حیفه که غارت بشه مادرم دوخت با بازوی شکسته پیرهنت رو بگو که بسته با طناب نمیشم وارد مجلس شراب نمیشم حریف شام و کوفه میشم اما حریف گریهی رباب نمیشم الهی غصههای سخت نبینم سرت رو بالای درخت نبینم دعا بکن تو مجلس شرابش پا رو سرت پایین تخت نبینم