چارقدت موند و گل‌های پرپرش

چارقدت موند و گل‌های پرپرش

[ محمدرضا میرزاخانی ]
چارقَدِت موند و گُل‌های پَرپَرِش
وای مادرم وای مادر

بهشتِمونو سوزوندن آخرش
وای مادرم وای مادر

حِیرونه بابا از داغِ کوثرش
وای مادرم وای مادر

هنوز نمی‌دونه چی اومد سَرِش
وای مادرم وای مادر

آه روزگارِ من
داره میره مادرم از کنارِ من

آه روزگارِ من
گریه به زخمِ تَنِت شده کار من

آه مادرم زهرا، آه مادرم زهرا...

فکرِ خداحافظی با حیدری
وای مادرم وای مادر

حالِت که بهتر شُد روزِ آخری
وای مادرم وای مادر

گوشه‌ی حُجره‌ی تو می‌شینَمو
وای مادرم وای مادر

لباس سوخته‌ی تو رو می‌بینمو
وای مادرم وای مادر

آه روز ماتَم شد
تو زمین خوردی و از عُمرِ من کَم شد

آه از همین حالا
روزگارِ زِینَبِت دیگه دَرهَم شد

آه مادرم زهرا آه مادرم زهرا....

نگاه کُن مادَر، حسینِ تو مَنَم
وای مادرم وای مادر

شنیدم که آماده شد پیرهَنَم
وای مادرم وای مادر

تو گریه به این پیراهن می‌کنی
وای مادرم وای مادر

یا عریان میگی، رو به من می‌کنی
وای مادرم وای مادر

آه به گِلویِ من
گریه می‌کنی همه‌اش رو‌به‌روی من

آه پیرهَنو مادر
می‌بَرَن که بِبَرَن آبِروی من

آه یا حسین مظلوم....

حسینِ من بی‌کَس می‌شه کربلا
وای مادرم وای مادر

پیرهَنِش دست به دست میشه کربلا
وای مادرم وای مادر

نِیزه می‌خوره از دشمن بی‌هوا
وای مادرم وای مادر

پیش چِشمِ من می‌زَنه دست و پا
وای مادرم وای مادر

آه روزگار من
تَنِت افتاده زخمی کنارِ من

آه روزگار من
بی‌سرِ من، اِی نِیزه سوارِ من

آه یا حسین مظلوم....

نظرات