وقتی زمین در حیرت خود غوطه وربود وقتی زمان گرد خودش گرم سفر بود وقتی بشر در لاک تنهایی فرو رفت وقتی جهان در فکر فصلی تازه تر بود وقتی ملک در سجدهی خود ذکر میگفت وقتی شب تاریک دلتنگ سحر بود وقتی که مکه در فراق عشق میسوخت وقتی مدینه علت هرچه خبر بود وقتی علی مشغول تسبیح خدا گشت وقتی که زهرا همدم چشمانتر بود دیدند یاس فاطمی در خانه گل داد یک بار دیگر ساقهی ریحانه گل داد کوثر به روی دامن کوثر نشسته ساقی کنار ساغری دیگر نشسته یک سو حسن یک سو حسین اینبار دیدند دل عاشقانه محضر دلبر نشسته خیل ملک آمد برای عرض تبریک جبریل هم یکگوشه پشت در نشسته در بین بستر با نگاه بیقرارش مادر به به شوق دیدن دختر نشسته اصلا خدا باید بگوید نام او چیست لبخند بر لب های پیغمبر نشسته صدیقهی صغری گل مکتب رسیده آری عقیله ، عارفه ، زینب رسیده زینب همان بانو که کوهی استوار است زینب همان که آسمانی از وقار است بانوی صبر و بردباری در مصائب امّ ابیهای علی در روزگار است زینب همان بانوی تسبیح و تهجد ماه بلندآوازهی شبزندهدار است با خطبههای آتشین کوفه و شام تیغ کلامش ذوالفقار است داد آبرو ، حجب و حیا را عفت او در وادی عقل و خرد یکهسوار است زینب همان که در شجاعت مثل حیدر زینب همان که در سخاوت مثل مادر ماهم میان فتنهها از جان گذشتیم از کوچه تردید باایمان گذشتیم از این دو روز زندگی مثل شهیدان ماهم برای عزت ایران گذشتیم ما را به زیر پرچم زینب رساندند از هر خیابانی که در باران گذشتیم این انقلاب زینبی راه نجات است با ذکر ثارالله از طوفان گذشتیم ما دشمن سرسخت استکبار هستیم با سربلندی از دل میدان آمریکا گذشتیم مرگ بر آمریکا روزی که داعش فکر تخریب حرم بود بر دوش سربازان ایرانی علم بود زد به میدان شهادت حاج قاسم با شهیدان خدایی هم قسم بود