همه زندگیم رقیه

همه زندگیم رقیه

[ محمد امینی ]
همه زندگیم رقیه
مگه میشه شب سوم بشه و نگیم رقیه

همه دلخوشیم رقیه
تو دعا بکن فدای روضه‌هات بشیم رقیه

نفسِ عمو رقیه
اگه کربلا می‌خوای فقط یه‌بار بگو رقیه

گل سرسبد رقیه
نزدی به سینه‌ی کسی تو دست رَد رقیه

زهرای کربلا
خلاصه شد تو روضه‌هام دردای کربلا

می‌گرده دور سر تو سقّای کربلا
ما رو بِبَر به دیدن شب‌های کربلا

فاطمه‌ی حسین، رقیه جان، رقیه جان ... 

بین کوچه‌ها رقیه
مثل فاطمه بهت طعنه زدن چرا رقیه

گونه‌‌ی سیاه رقیه
بعضیا میگن تو رفتی بین قتلگاه رقیه

لکنتِ زبون رقیه
مثل فاطمه شدی چقدر تو نیمه‌جون رقیه

چشم نیمه‌باز رقیه
خیلی وقته که برا بابا نکردی ناز رقیه

فاطمه‌ی حرم
عمه میگه زدن تو رو شبیه مادرم

آتیش گرفت از داغ تو دل برادرم
پارچه‌ی خیمه نمیشه شبیه معجرم

مجلس حرام، رقیه
تو رو خسته کرده کوچه‌های شهر شام رقیه

پشت دروازه رقیه
زخمِ روی گونه‌هات انقدر چرا بازه رقیه

دستای بسته رقیه
شدی از حرف زنای بی‌حیا خسته رقیه

وسط کوفه رقیه
بمیرم که روضه‌هات اینقده مکشوفه رقیه

کوفه مدینه بود
تو بودی و هلهله و آتیش و بوی دود

تو رو زدن شبیه مادرت شدی کبود
نذار بگم از روضه‌ی محله‌ی یهود

فاطمه‌ی حسین، رقیه جان، رقیه جان ...

نظرات