روز خندق جای جن و انس عبادت کردهای یک تنه با ضربهای برداشتی این بار را فرق بین حق و باطل هستی و در روز حشر تو معین میکنی آرایش حضار را هفت شهر عشق را عطار دنبال تو گشت ما هم عازم گشتهایم این راه نا هموار را آسمانها در نجف با هم تلاقی میکنند دست حق گردانده دور گنبدت پرگار را حق ز ناز شست تو فرمود ای احمد ببین اعتبار ذوالفقار حیدر کرار را وحی بر افلاک شد از جانب پروردگار لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
عشق
یا أمیرالمؤمنین