
هرکسی خواست بر اسرار تو مَحرم بشود باید اوّل به ادب پای غمت خم بشود خاک پاهای تو تاج سر اسماعیل است حق بده چشم غلامان تو زمزم بشود ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا که اسباب عزای تو فراهم بشود (حسین آرام جانم) آقا هیچجا حاجت خود را به کسی نسپردی صبر کردیم فقط ماه محرم بشود کم نخواهد شد از ارباب دو عالم چیزی وای بر ماست اگر همّتمان کم بشود پیرُهن مشکی من امر به معروف من است نکند از تنم این پیراهن هم کم بشود حسین آرام جانم حسین روح و روانم حسین دوای دردم حسین دورت بگردم **** (تو زندهای میاد به دل غمای بیامون مدینه جا داره برات تو کربلا نمون سر بریده واسه من نمیشه همزبون برادرم حسین) 2 (بریم عزا برات نگیره خواهرت یه تار مو کم شه ازت میمیره خواهرت) 2 از شمر و از سنان فاصله لازمه خداروشکر حسین هنوز تن تو سالمه نذار بدون تو با یه قدّ خم برگردیم همسفر زینب باش بیا باهم برگردیم **** رنگها رنگ خزان است بیا برگردیم دل زینب نگران است بیا برگردیم چشم شوری به علی اکبرتان خیره شده **** تو خیمه میزنی دلم گرفته اضطراب دلشوره داره خواهرت مثل دل رباب الهی شیر خواره تورو ازت نگیره آب حسین برادرم خیمه بزن داداش تو دل خواهرت اونجا کسی پا نمیزاره روی پیکرت اونجا که خنجری نیست روی گردنت اونجا کسی نمیبَره پیرهنو از تنت الهی رو سر باشن، عصر دهم معجرها آتیش این خیمه دور از چادر دخترها **** (رسید وقت سفر سر به زیر شد زینب) 2 چشم تو روشن حسین، اسیر شد زینب سه چهار مرتبه با شمر همکلام شدم نداشت چاره دگر ناگزیر شد زینب (ساربان داد مزن ما کس و کاری داریم ساربان راه مرو همسفر ما مرده)