مازیار طاولی

نمی‌شه باورم

1078
12
نمی‌شه باورم، که وقتِ رفتنه
تمومِ این سفر بارش رُو شونه‌ی منه

کجا می‌خوای بری؟!
چرا مَنو نمی‌بَری؟!
حسین این دَم آخری
چقدر شبیهِ مادری

قرارمون چی شد؟!
که بی‌قرارِ هم باشیم
حسین هر چی که پیش اومد
داداش کنار هم باشیم

حسین...

*****

تَنِ زخمیِ زخم‌خورده
پا شو پیرِ جَوون‌مُرده
کاش ما یه تیکّه‌تو داشتیم
هر کی یه تیکّه رو بُرده

به نِی‌هایی که بسیارند
می‌گم دست از تو بَردارند
جنازه‌تو بِدن زینب
به نعل تازه نسپارند

حسین...

*****

می‌بَرنِت تو رو به زور
نیزه‌نشین بلا به دور
خونِ دل اومده به جوش
گریه‌کُنت شده وحوش

وحوش گریه کردند
دریاها واسه‌ت با خروش گریه کردند
سماء گریه کردند
اهلِ عالَم از این عزا گریه کردند

*****

(سرِ پیراهن تو گریه‌ی ما را درآوردند
میانِ این همه کُشته چرا تنها تو عریانی؟!)
...
(هر چه می‌خواهی تو با جانم بکُن
مادرم این‌جاست، عریانم نکُن)
...
(همه منتظرن مادرش برسه
کاش صدای برادر به خواهرش برسه
دستِ قاتل اگه به سرِش برسه
آخ خدا به دادِ موی دخترش برسه)
...
(لااقل صیدتو رُو به قبله کن
شِمر حوصله کن)

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش