نشستی در دلش تا مهربانی را نگین باشی

نشستی در دلش تا مهربانی را نگین باشی

[ حاج سعید حدادیان ]
نشستی در دلش تا مهربانی را نگین باشی 
امین و همدم و دلدار ختمُ المرسلین باشی 

به گوش کوه نور از عشق خواندی، آسمان دانست 
همان خورشیدِ تابانِ پس از هر اربعین باشی 

خداوندت سلامت داد پیش از بعثت خاتم 
که مشمول دعای ویژه‌ی روحُ‌الامین باشی 

تو ایمان داشتی پیغمبرت ختم رسولان است 
خدا هم خواست تا در بین زن‌ها اولین باشی 

سراسر جلوه‌ی نورند هم آسیه هم مریم 
بشارت آمدت از عرش اُمُّ‌المؤمنین باشی 

شهادت داده شِعب رنج‌هایت این‌چنین دیده 
در آن سختیِ جان‌فرسا به عزمی راستین باشی 

به هر صحرا، صبا نجوا نموده، دینِ داور را 
به دوشادوش احمد، سال‌ها حِصن حَصین باشی 

زنان یثربی هم مثل مکّه بی‌وفا باشند 
تو حق داری برای دخترت زهرا حزین باشی 

پیمبر بعد تو أینَ الخدیجه بر زبانش بود 
همین دارد نشان بانو، برایش بی‌قرین باشی 

کفن از آسمان آمد برایت وای از آن روزی 
که در اوج مصیبت بی‌کفن نقش زمین باشی

نظرات