نبین توی خرابه‌هام، آسمونا جای منه

نبین توی خرابه‌هام، آسمونا جای منه

[ سید امیر حسینی ]
نبین توی خرابه‌هام، آسمونا جای منه
من دختر شاهم و، دنیا واسه بابای منه

نبین الان گرسنمه، عالم روزی خورمه
دختر شامی من مَلَک مراقب چادرمه

دستی به جز اباالفضل، سه ساله آزگاره
رخصت شونه کردن، موی منو نداره

اما آتیش خیمه، دور دید چشم عمومو
غروب روز عاشورا، اگر سوزونده مومو

کجا بودی مو داشتم تا کمرم
کجا بودی دستش بود زیر سرم

مثل پروانه‌ها می‌گشت دور و برم
کجا بودی، کجا بودی

نبین می‌خوابم رو زمین، رو پر قو بوده سرم
هنوز تو گوشمه صدا، لالایی برادرم

نبین زبونم می‌گیره، اون روزا رو می‌دیدی کاش
شیرین زبونیِ منو کسی تو دخترا نداشت

یه روز تو آسمونا، منم ستاره داشتم
اسم داداشامو روی ستاره‌ها می‌ذاشتم

اما الان یه ماهه، رو نیزه‌ها نشستن
وقتی که می‌زدن منو، چشماشونو می‌بستن

کجا بودی غم این قافله نداشت
کجا بودی پاهام آبله نداشت
روی دستام جای سلسله نداشت

نبین گوشم پاره شده، بدون گوشواره نبود
یادش بخیر ام‌البنین، گوشوارمو خریده بود

چشام سیاهی میره و، چند روزه دشوار می‌بینم
تو روبروم نشستی اما، تو رو هم تار می‌بینم

یه شب میون صحرا، افتادم از رو ناقه‌ام
از قافله جا مونده بودم، زجر اومد سراغم

بسه دیگه نمی‌خوام، یادم بیوفته اون شب
منم برم داره صدام می‌کنه عمه زینب

برو دختر خوش باشی روز و شبا
برو دختر بازی کن با رفیقات
نگه داره باباتو خدا برات
برو دختر

نظرات

زیبا واقعا زیبا

عالیع