
ميگذرد روز و شب، زندگيام با علي بندهی يا هو شدم، بندهی مولا علي عرش خدا كرده است، شهر نجف را علي فاضل و افضل علي، عالي و اعلی علي جان علي فاطمه، هستي زهرا علي ای دل اگرعاشقی، درپی دلدار باش پشت درِ خانهی، حیدرکرار باش جان بده پای علی، میثم تمار باش خسته نشو در بزن، عاشق این کار باش دل بکن و دل بِبُر، از همه اِلا علی بندهی بندهنواز، خاكي بالانشين وصلهی نعلين تو، نقطهی ثقلِ زمين مالک روز جزا، حاكم في يوم دين موقع طوفان كه شد، گفت خدا اينچنين نوح پريشان نباش، زود بگو يا علي دست گدا خالي و، دست كريمان طلاست بر سر خوانِ علي، روزي مهمان طلاست در نجف مرتضي، قطرهی باران طلاست شكر خدا بر سرم، سايهی ايوان طلاست عزّت امروز علي، عزّت فردا علي ساقي كوثر علي، نَفْسِ پيمبر علي زينت منبر علي، فاتح خيبر علي از همه برتر علي، ظاهر و مظهر علي يا علي حيدر علي، يا علي حيدر علي شيعهی مولا بگو، يكصد و ده یا علي