حاج منصور ارضی

مهر دارد عتاب هم دارد

1851
3
مهر دارد عتاب هم دارد
رحمت بی‌حساب هم دارد

عشق تصویر جمع اضداد است
سُبحه دارد شراب هم دارد

عشق تنها گلاب و گلشن نیست
این بیابان سراب هم دارد

غیر از این خانه هر کجا بروی
رو زدن اضطراب هم دارد

این در امّا سوای هر جاییست
سائلش جای خواب هم دارد

به هوای علی اگر باشد
مستی ما ثواب هم دارد

به من از جام لطف او بدهید
تشنه رویای آب هم دارد

آمد از راه آنکه همراهش
خواهش مستجاب هم دارد

قبل خواهش همیشه لطف زیاد
قبل پرسش جواب هم دارد

همه را میخرد خودش هرچند
قدرت انتخاب هم دارد

آمد از راه با سحیفه‌ی عشق
این پیمبر کتاب هم دارد

سر ما زیر دین آمده است
علی ابن الحسین آمده است

سجده‌اش اعتبار سجاده
خاک پایش وقار سجاده

او قدم رنجه کرد و پایان یافت
عاقبت انتظار سجاده

زیر پای امام افتاده
ای خوشا روزگار سجاده

مهر تربت گرفته در آغوش
سینه‌ی بی‌قرار سجاده

پای درس مکارمش جبرئیل
مینشیند کنار سجاده

با ابوحمزه هر سحر از کف
می‌رود اختیار سجاده

پای هر ناله‌اش روان شده است
اشک نقش و نگار سجاده

التیامی به درد ما ای کاش
برسد از غبار سجاده

بنویسید حضرت سجاد
یا خداوندگار سجاده

صاحب منبر و دعا سجاد
و السلام علیک یا سجاد

لب و دندانمان ثنا خوان است
جان ما هدیه‌ای به جانان است

بی‌تعارف به دوست دل بستیم
عاشقیم از شما چ پنهان است

عجز الواصفون اند صفتش
راه ما تا شما فراوان است

ما عرفناک حق معرفتک
سائل تو کجا پی نان است؟

دور از خاک پای تو به لبم
آنچه هر لحظه میرسد جان است

چه نیازی به این و آن شأنت
برتر از این افضل از آن است

روز کوتاهه دوری‌ام از تو
شب طولانی زمستان است

قطره‌ای از فضائلت دریاست
نمی از گریه‌ی تو باران است

برکت خنده‌ی تو بود اگر
همه‌ی شهر ما مسلمان است

هرچه باشد تو از همان خاکی
مادرت از دیار سلمان است

صحبت انتخاب اگر باشد
انتخاب حسین ایران است

مادرت افتخار این وطن است
شهر بانوی سرزمین من است

بانوی آب و آفتاب سلام
ای عروس ابوتراب سلام

آسمان تو بی‌کران باشد
خاک پای تو آسمان باشد

سرتر از هر سریست در عالم
آن سری که بر آستان باشد

تا نگاه تو سرپناه من است
چه نیازی به دیگران باشد؟

بی‌بی جان ای امام غروب عاشورا
زخم چشم تو روضه‌خوان باشد

پای سی سال اشک خونین‌ات
اشک هفت آسمان روان باشد

کاش افسانه باشد آن مقتل
کاش این روضه داستان باشد

آه اگر در هجوم یک لشگر
تن تب دار ناتوان باشد

دست آتش به معجری برسد
یا به دامان کودکان باشد

در پی خاتم سلیمانی
خیره چشمی ساربان باشد

آه از آن دم بر لب قرآن
بوسه‌ی چوب خیزران باشد

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش