
من پیر و تو جوان کمی اهستهتر برو افتادگی بال و پرم را نگاه کن باور نمیکنی که علی پیر تر شدم پیشم بیا و موی سرم را نگاه کن اصلا بیا به جای تملا یه جرعه ای شرمندگی چشم ترم را نگاه کن بعداز تو فصل فصل دلم بی قرار شد بعد از تو خاک بر سر این روزگار شد سر زانو کمکم کرد که پیدات کنم ور نه کار از کمر خویش کشیدن سخت است نیزه بیرون بکشم از بدنت میترسم