
مرا ابد حسینو مرا ازل حسین صَلّو عَلَی الحُسین و سَلامٌ عَلَی الحُسین باید هرآنچه هست فقط خرجِ او کنیم حَیّ علی الحسین که خیرُ العمل حسین حس میکنم همیشه کنار ضریح او من را گرفتهاست میان بغل حسین مسجد حسینیه و حسینیه مسجد است جای دعا حسین و به جای غزل حسین هنگام مرگ ای ملَکُ الموت صبر کن عمری صدا زدیم برای عجل حسین مثل حسن، حسین به نوکر رسیده است بین کریمها شده ضرب المثل حسین تنها تویی که دلخوشیِ ما فقط شدی ما را نداد هیچکس اینجا محل حسین با گریههای فاطمه ماهم گریستیم این ارث فاطمه است که نوحوا علی الحسین **** دوباره محرم شد و هلال غمو دیدهام با دستای مادر باز پیرهن مشکی پوشیدهام باید چشمامون نمنمِ خیسِ بارون شه آخه حال زینب قراره پریشون شه قراره رقیه تو صحرا حیرون شه، واویلا رو گونهی زینب میشینه اشکِ غم تنها میشه بین چشمای نامحرم به ما روضهی شام، غریب خراسون گفت به ابنِ شبیب از اون، گلوی پر از خون گفت به ابنِ شبیب گفت تو مقتل چه غوغا بود سر کشتن شاهِ لبتشنه بلوا بود گلو رو برید اما چشماش هنوز وا بود از تشنگی رو خاک هی میکشید پاشو پیش چشِ زینب بردن لباساشو شده آسمون تیره، رسیدم ولی دیره تنت مونده تو گودال سرت دست به دست میره میبینم روی نیزهها رفتنت رو نمیذارم اینجور تو صحرا تنت رو بهت برمیگردونم اون پیرهنت رو، حسین جان میری و میمیرم، میری کس و کارم راهیِ گودالی، راهیِ بازارم گودال چه گودالی، جنجال چه جنجالی خواهر بمیره که، زخمی و پامالی