مجنون به صحرا زده‌ی بی سر و پا من

مجنون به صحرا زده‌ی بی سر و پا من

[ محسن عرب‌ خالقی ]
مجنون به صحرا زده‌ی بی سر و پا من
شوریده ترین عاشق لیلی خدا من

فرهادم و تیشه می‌زنم
بر کوه دل با یاد تو

ای شیرینه زندگیم
قربان تو و اولاد تو

حسین سر و جانم فدای تو
حسین می‌میرم من برای تو

صنما به کجا می‌بری ام؟
صنما به کجا می‌کشی ام؟

صنما به خدا که تو از غم خود
آخر سر می‌کشی ام

حسین سر و جانم فدای تو
حسین می‌میرم من برای تو

ویران شود آن شهر که می‌خانه ندارد
کز خیل حسینی این همه دیوانه ندارد

دیوانه ی اسم تو شدم
پیش از ولادت یا حسین

دستم از غم تو نمی‌کشم
تا قیامت یا حسین

حسین تا شب غسل و کفنم
حسین به خدا سینه می‌زنم

صنما به کجا می‌بری ام؟
صنما به کجا می‌کشی ام؟

صنما به خدا که تو از غم خود
آخر سر می‌کشی ام

المنة للله که در میکده باز است
ای سینه زنان ساقی ما بنده نواز است

سقا مست حسین و من
هم مست مست جام او

می‌آید صاحب الزمان
هر جا  بیاید نام او

ای عموی دخت حسین
ای پسر مادر حیس

یا ایها الکافر
این صدا صدای ناصب الحسین است

ما ملت امام حسینیم
ما ملت شهادتیم

بیا حریف تو ما هستیم 
که سرباز ولایتیم

از بطنه ی خون مظلوم 
صد سینه سپر می‌جوشد

در مکتب ابی عبدالله
شش ماهه کفن می‌پوشد 

لبیک داعی الله ۴

یا ایها المومنون
کربلا شروعه فتح عالمین است

یا ایها الکافرون
فاتح تمام، جبهه ها حسین است

ما لشکر امام زمانیم
ما از سپاه حیدریم

بیا مرد این میدان مائیم
که عمری بر این باوریم

پا بر سر جان بگذاریم
پا بر سر غیرت هرگز

شیعه بدهد جان اما
تن را به مذلت هرگز

لبیک داعی الله ۴

یا ایها المومنون
ما برادری جز، شیعه ها نداریم

یا ایها الکافرون
ما خلیفه ای جز، مرتضی نداریم

نظرات