صدای مادرت رو شنید تو گودال مگه ولت کرد

صدای مادرت رو شنید تو گودال مگه ولت کرد

[ ابوالفضل بختیاری ]
صدای مادرت رو، شنید تو گودال
مگه ولت کرد
یه خنجری به دست داشت، نمی‌برید و
معطلت کرد

یه نصف روز تو گودال، یه ذبح حنجر
زمان کشیده
تو دست و پا زدنهات، زجری کشیدی، گلو بریده

هنوز یادم نرفته، ازت حیا نمی‌کرد
نشسته بود رو سینه، سر و جدا نمی‌کرد

تو قتلگاه شروع به، بریدن گلو کرد
می‌خواست نبینه روت و، تنت رو پشت و رو کرد

حسین غریب مادر...

با خنده با تحقیر، خنجر را گرفته
بر سینه‌اش زانو زده، سر را گرفته

ای کاش رو به قبله‌اش می‌کرد نامرد
یک دست مو، یک دست خنجر را گرفته

یک ضربه، دو ضربه نه، باید پشت و رو کرد
زیر گلویش بوی مادر را گرفته

(هی صورت ارباب را بر خاک میزد)۲
لج کرده، قول کیسه‌ی زر را گرفته

حسین...

نظرات