لطفی که تو کرده‌ای به من مادرم نکرد

لطفی که تو کرده‌ای به من مادرم نکرد

[ حسین ستوده ]
صلی الله و علیک یا اباعبدالله
صلی الله و علیک یا اباعبدالله

لطفی که کرده‌ای تو به من مادرم نکرد
ای مهربان‌تر از پدر و مادرم حسین

داره تنم می‌سوزه، توان نداره جونم
کارشو کرده این زخم، جاری شده تو خونم

خدایا منو خلاصم بُکن، از این درد و رنج و مصیبت
خدایا ببین که زخمِ دلم، بُکن راحتم از مَشقت
دَمِ آخری به یادم میاد، غم کربلا و غربت

من باقرِ آلِ عبا
من یادگارِ کربلا

شده واسم تداعی، این لحظه‌هایِ آخر
غریبی‌ِ حسینُ، اسیریِ یه خواهر

سَرُ از قفا برید بی‌حیا،جلو دخترت زد رو نیزه
خودم بودم و دیدم دست و پاش که داره رقیه می‌لرزه

همه گیج شدیم، اسیرِ ستم
اسیر یه مُشت پست و هرزه

من باقرِ آلِ عبا
روایِ داغِ کربلا

داره تنم می‌سوزه، توان نداره جونم
کارشو کرده این زخم، جاری شده تو خونم

یادم نمی‌ره بازار، اذیت‌ها و آزار
ظلم‌های مردمِ شام، شد رویِ قلبم آوار

جسارت شد و اهانت شد و صدقه میدادن به ماها
به کاخِ یزید، به بَزمِ شراب، مارو بردن و شد واویلا

جلو چشمایِ پُر از اشکِ‌مون
شدش مجلسِ شادی بَرپا

من حرم لازمم، دلم تنگ
یا اباعبدالله یا اباعبدالله

نظرات