صَلََّی اللهُ عَلَیک یا اَباعَبدِالله ... (لطفی که کردهای تو به من مادرم نکرد)۲ (ای مهربانتر از پدر و مادرم حسین)۲ ... ((داره تنم میسوزه، توون نداره جونم)۲ کارشو کرده این زخم، جاری شده تو خونم)۲ (خدایا منو خلاصم بُکن از این درد و رنج و مصیبت خدایا ببین که زخمه دلم، بُکن راحتم از مَشِقَت دَمِ آخری به یادم میاد، غم کربلا و غربت)۲ (داره تنم میسوزه، توون نداره جونم)۲ کارشو کرده این زخم، جاری شده تو خونم من باقرِ آلِ عبا، من یادگارِ کربلا ... ***** (شده واسم تداعی، این لحظههایِ آخر)۲ غریبیِ حسین و اسیریِ یه خواهر (سَرو از قَفا بُرید بیحیا جلو دخترش زد رو نیزه خودم بودم و دیدم دست و پاش که داره رقیه میلرزه)۲ همه گیج شدیم، اسیرِ ستم اسیرِ یه مُشت پست و هرزه من باقرِ آلِ عبا، راویِ داغِ کربلا ... ***** (داره تنم میسوزه، توون نداره جونم)۲ کارشو کرده این زخم، جاری شده تو خونم یادم نمیره بازار، اذیتا و آزار ظلمای مردمِ شام، شد رویِ قلبم آوار (جسارت شد و اهانت شد و صدقه میدادن به ماها)۲ به کاخِ یزید، به بَزمِ شراب مارو بردن و شد واویلا جلو چشمایِ پُر از اشکِمون شدش مجلسِ شادی بَرپا حسین، حسین ... یا اباعبدالله یا اباعبدالله ....