ابوالفضل بختیاری

قرار بود از فرات واسم آب بیاره عمو

1654
5
(قرار بود از فرات واست آب بیاره عمو
رفیق نیمه راه شدی نمیارم به روت
از حرمله نمیگذرم بنده به اون گلوت)2

(میمیره مادرت آویزونه سرت
تیر رو بیرون بیارمش پاشیده حنجرت)2

داره چه زود تنت میشه اسیر خاکت
(یکسالگیت رو می‌بینی اما به زیر خاکت)2

حنجره تو خیلی فرق با حنجر مرد داره
قربونی رو تشنه سر ببری درد داره

(واویلتا واویلا)

ماشاالله 6 ماهه یلی تو روی نیزه‌ای
سیراب شدن همه علی تو روی نیزه‌ای
شیر داره مادرت ولی تو روی نیزه‌ای

شرمنده‌ام ازت من با همه وجود
خوردم اگر ی جرعه آب اصرار عمه بود

بالای نیزه‌ها رو می‌گیره همش
شیرت نداده مادرت دلخور شدی ازش

(به نیزه دارت گفتم من از دلم تاب رفته
تکون نده نیزه‌اش رو تازه گلم خواب رفته)2

(واویلتا واویلا)

بس کن رباب نیمه‌ای از شب گذشته است
دیگر بخواب نیمه‌ای از شب گذشته است

کم خیره شو به نیزه علی رو نشان نده
گهواره نیست دست‌ خودت را تکان نده

با دست‌های بسته نزن چنگ بر رخت
با ناخن‌های شکسته نزن چنگ بر رخت

بس کن رباب حرمله بیدار می‌شود
اینجا دوباره حلقه............. می‌شود

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش