فقیر بانویی‌ام که غنیِ بِالذّات است

فقیر بانویی‌ام که غنیِ بِالذّات است

[ محمد امینی ]
فقیر بانویی‌ام كه غنیِ بِالذّات است
همان زنى كه كرم از كرامتش مات است

فقط نه ما كه براى پیمبران، محشر
مدال فاطمیون مایه‌ی مباهات است

ببین ولایت او را به سیزده معصوم
بگو كه حضرت زهرا بزرگِ سادات است

علی‌ست حق و مَعَ الحق همان مَعَ الزّهراست
براى فاطمه او لایق مواسات است

سه جمله خطبه‌ی او افتخار آل الله
سه آیه كوثر او آبروى آیات است

عیار خطبه‌ی زهرا فراتر از انجیل
دو خط فضیلت زهرا وراى تورات است

دخیل حُرمت تسبیح فاطمه‌ست نماز
كه واجبات گهى گیر مستحبّات است

نصیب دوست او بهترین تحیّات و
نصیب دشمن او بدترین مجازات است

چه بانویى! حسنینش گرسنه خوابیدند
ولى براى فقیران به فكر خیرات است

نوشته‌اند كه بعد از وفات صد موقف
نگاه مادرى‌اش دستگیر اموات است

*****
کسی به داشتن آبرو نیاز نداشت
که در نماز به تسبیح او نیاز نداشت

به هیچ جا نرسید آخرش نمازی که
برای سجده به این خاک کو نیاز نداشت

چقدر ساده و افتاده زندگی کردند
وگرنه چادر زهرا رفو نیاز نداشت

به سلسبیل و به نهر بهشت فکر نکرد
علی که پهلوی دریا به جُو نیاز نداشت

ندیده‌ایم طهارت به آب رُو بزند
وضوی فاطمه آب وضو نیاز نداشت

تو رُو به قبله نبودی که قبله رُو به تو بود
نماز خواندن تو سمت و سو نیاز نداشت

نفس نفس زدن تو خودش نفس‌گیر است
علی به هیچ طناب گلو نیاز نداشت

مراد شستن دست علی ز ماندن بود
وگرنه پیکر تو شست و شو نیاز نداشت

به هیچ چیز نیاز نداشت حتّی قبر
نگو مزار ندارد، بگو نیاز نداشت

*****

شیب گوداله و شاه بی‌ردا 
وا محمّدا، وا محمّدا
عمّه‌جان رُو به مدینه زد صدا
وا محمّدا، وا محمّدا

لااقل صیدتو رُو به قبله کن
شمر حوصله کن
اوّل بکُش بعد هلهله کن
...
یه جون دارم طلب تو، طلب تو، طلب تو
یه کربلا طلب من، طلب من، طلب من
...
سه غم اومد به جونم هر سه یکبار
غریبی و اسیری و غم یار

غریبی و اسیری چاره داره
غم یار و غم یار و غم یار
...
من برم کجا چه کنم؟!
بعد کربلا چه کنم؟!
پیکر تو جا بمونه
زیر نیزه‌ها چه کنم؟!

زندگی همینه حسین
رسم دنیا اینه حسین
کاشکی حال و روز تو رو
مادرت نبینه حسین

تا چشمم کار می‌کنه نیزه نیزه نیزه می‌بینم
رُو سینه‌ت داره چیکار می‌کنه...
...
به ما گفتی که دینی جز علی نیست
امام المتّقینی جز علی نیست
میان شعله‌ها فریاد کردی
امیرالمؤمنینی جز علی نیست

نظرات