فرقة بالسیوف ، فرقة بالسنان میزدن حسینمو پیاپی و بی امان لطمات الخدود چقدر تشنه بود جدم از عطش می دید آسمونو شکل دود ای حسین غریب شاه شیب الخضیب چه خبر شده تو مقتل که میاد عطر سیب ای حسین غریب یا امّاه یا امّاه (۵) رفته توی گودال ، شده دورش جنجال دست و پا میزنه که فاطمه رفته از حال دیگه خیلی دیره ، تشنه لب میمیره قتل صبرش داره جون همه رو میگیره چشم عالم خونه ، خواهرش گریونه تا سه روز جسم شریفش رو زمین میمونه ای حسین غریب شاه شیب الخضیب چه خبر شده تو مقتل که میاد عطر سیب ای حسین غریب یا امّاه یا امّاه (۵) فرقة باالعصا، فرقة باالخشب مثل مادرم زدن حسینمو بی هوا کشتهی گریه ها ، سر جدا از قفا السلام علی من مرمّل باالدماء