عباس زمین خورد و زمان می‌لرزید

عباس زمین خورد و زمان می‌لرزید

[ حاج حسن خلج ]
عباس زمین خورد و زمان می‌لرزید 
از ترس زمین و آسمان می‌لرزید 

اطفال حرم به رو نمی‌آوردند
اما بدن تمامشان می‌لرزید 

عباس که رفت بر سر نیزه سرش
می‌ریخت ز چشم‌هاش خون جگرش

خونبار خمار خواهرانش یک چشم
گریان رقیه بود چشم دگرش

نظرات