شیرینترین سخن، محبوب قلب من کشتی بگیر نبی بگه ای جانم ای حسن میدونو میریزه بهم حسن حماسه میزنه رقم حسن داره میخونه اِن یکاد علی وقتی که میزنه قدم حسن طوفان حسن جان، تیغهی بُرّان حسن جان بعد از علی پادشَهِ مردان حسن جان حیدر به تو گفته برو میدون بفهمن تنها که باشی هستی یه گردان حسن جان اُعجوبهی کَرَم، سردار با جَنَم حیدر جَمَل رو بهت سپرد داد دست تو عَلَم زلزله میکنه صدای تو کاری نداره جنگ برای تو علی میبینه افتاده زمین پیرزنِ جَمَل به پای تو طی کردی آخر شتر قم ثَمودو زیباتر از تو آقا تو لشکر نبودو خوشگل میجنگی تو جَمَل حیدر میخونه جانم حسن بترکه چشم حسودا