شکوه 2

شکوه 2

[ سید حجت بحرالعلومی ]
سرگشته بانوان وسط آتش خیام
چون در میان آب نقوش ستاره‌ها
اطفال خردسال اطراف خیمه‌ها
هر سو دوان چو از دل آتش شراره‌ها

(یاحسین)۲
برخیز زینب پیر شد
(خواب‌های غربتم تعبیر شد)۲

خداحافظ ای برادر زینب
به خون غلطان در برابر زینب

به زخم تنت روی ریگ بیابان
(به اشک دل و سوز آه دل یتیمان)۲

تنت بی سر، مانده در دل صحرا
سرت هر دم روی نیزه‌ی اعدا

حسین جان ای آبروی دو عالم
نگین سلیمان به حلقه‌ی خاتم
خدا را زین غم چه چاره کنم

چون چاره نیست می‌روم و می‌گذارمت
(ای پاره پاره تن به خدا می‌سپارمت)۲

نظرات