شکوه 1

شکوه 1

[ سید حجت بحرالعلومی ]
یا مُحَمَّداه یا عَلیّاه یا وَلیّاه
صَلّی عَلَیکَ مَلائکُةُ السَّماءِ
هذا حُسَینٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ

یاری نماند و کار از این از آن گذشت
آه مخدّرات حرم، ز آسمان گذشت

وا حسرتای تعزیه داران اهل بیت
نِی از مکان که از لا مکان گذشت

ای ساربان آهسته ران، که آرام جانم می‌رود
زان دل که با خود داشتم، با دل سِتانم می‌رود

محمل بدار ای ساربان
تندی مکن با کاروان

که از عشق آن سرو روان
گویی روانم می‌رود

در رفتن جان از بدن
گویند و هر نوعی سخن

من خود به چشم خویشتن
دیدم که جانم می‌رود

او می‌رود دامن کشان
من زهر تنهایی چشان

دیگر مپرس از من نشان
که از دل نشانم می‌رود

نظرات