شمر اگه بره، سنان نمیگذره توو قتلگاه تو زمان نمیگذره حتّی ازت دم اذان نمیگذره توو قتلگاه تو زمان نمیگذره غروب شد، خورشید نشست شمر ولی از تنت پا نشد اذون شد نمازش رو بست، راه حلقت ولی وا نشد یک زن تنهام چطور شمر و ازت جدا کنم؟ پاشو اذون مغربه، من به کی اقتدا کنم؟ (سیّد مظلوم حسین)۴ با مرکب از تن برادرم گذشت، آب از سرت گذشت آب از سرم گذشت خودم دیدم چیا به مادرم گذشت، آب از سرت گذشت، آب از سرم گذشت خلاصه راحت شدی، من بمیرم بهت سخت گرفت میدونم این نصف روز قد یه عمر ازت وقت گرفت نذار جلو نامحرما، تو رو بلند صدا کنم پاشو اذون مغربه، من به کی اقتدا کنم؟ (سیّد مظلوم حسین)۴ (غریب کشتنت، غریب کشتنت)۴