فاطمیه شروع ماتم و تموم روضههاست شروع غربت علی،فصل عزاست قصهی غصب فدک از مادر ماست فاطمیه شکسته شد حرمت یاس مصطفی خمیده شد قامت یار مرتضی نقش زمین بود و نبود مجتبی فاطمیه شد زخمه،کهنه ی دل باز تازه فاطمیه میبارم،تو روضه بی اندازه فاطمیه مظلومه،از همه بیشتر حیدر فاطمیه میسوزه،در و میسوزه مادر بین هجومه چل نفر؛وای مادرم افتاده بودی پشت در؛وای مادرم دومی زد لگد به در؛وای مادرم شکستی از داغ پسر؛وای مادرم وای مادرم... فاطمیه حکایت غربت دین مصطفاست حمایت از ولایت شاه ولاست خط مقدم ما بچه شیعه هاست فاطمیه طلوع روضه ی نفسگیره غمه شروع رنج و مادره محرمه با روضه هاش اگه بمیریمم کمه فاطمیه حرفا از،غربت یه مرد داره کسیکه بیست و پنج سال،توی دلش درد داره سلام این مرد حتی،بی جوابه این روزا دلخوشیه این مَرده،فقط نگاهه زهرا دلخوشیمو ازم نگیر؛فاطمه جان از علی دیگه رو نگیر؛فاطمه جان جوونی اما شدی پیر؛فاطمه جان نگو شدی از دنیا سیر؛فاطمه جان فاطمه جان... فاطمیه یه بغض سنگین تو دل غیرتیاست این شبا کابوسه امام مجتباست حادثه ی تلخی که مال کوچه هاست فاطمیه حال حسن رو کی میدونه جز خدا سخته که چیزی نگه از اون ماجرا سخته که گریه کنه اما بی صدا کوچه براش شد آخر،خونِ جگر واویلا نمیرسید قدش تا،بشه سپر واویلا رازشو پنهون کرد تا،چیزی نفهمه بابا تا شب غسل مادر،میشه میفهمه بابا رد یه دست مونده بجا؛واویلتا راز حسن شد برملا؛واویلتا اونشب علی تازه میفهمه چی بوده دلیل رو گرفتنا؛واویلتا وای مادرم... majmaozakerine@ منبع:کانال متن روضه مجمع الذاکرین