مادر سادات ام النُجبا فاطمه

[ علی جباری ]
مادر سادات ام النُجبا فاطمه 
هستیِ حیدر ای نورِ خدا فاطمه 

زخمیه کوچه ای مادر کربلا 
ام ابیها، ام الشهدا فاطمه 

نورِ صبح امیدم، از خنده‌ی مادر 
پادشاه اگه باشه، باز بنده‌ی مادر 

کاش میشد که ببندیم، سربند یازهرا 
کاش میشد که بمونیم، رزمنده‌ی مادر 

هر چی دارم، از دعای مادرم دارم و بس 
من بی، زهرا، مثلِ مرغم که اسیرِ تو قفس 

مادر مادر، مادرم یازهرا 3 
****** 

صورت و بازو، هم درد با پهلو شده 
غربت حیدر، روز و شب بانو شده 

دیدن لاله، رو پیرهن زهرا یقین 
باعث لرزهف افتادن زانو شده 

کاش میشد که برا تو، مرحم میاوردم 
کاش میشد که به جای، تو غصه میخوردم 

پیش ناله‌ی زینب، حیدر کم آورده 
کاش میشد که نمونم، کاش با تو میمردم 

زهرا زهرا، بی تو دیگه حیدر طاقت نداره 
سر رو خاک که میزاره، می‌خواد دیگه برنداره 

مادر مادر، مادرم یازهرا 3 
****** 

شیرم و اما، قلبم تو سینه میتپید 
موقع غسلت، گریه امونم رو برید 

ناله زدم من، طوری که همه فهمیدن 
وقتی که دستم، به بازوی خسته رسید 

بعد تو دیگه زهرا، من خنده ندارم 
حزن من شده سرمد، من ابر بهارم 

از حسن نمیپرسم، تو کوچه چی دیده 
ناله‌های حسینت، کرده بی‌قرارم 

مخفی کردم، من مزارت رو برای همیشه 
پیدا باشه، خاک تو کعبه که قبله نمیشه 

مادر مادر، مادرم یازهرا 3

نظرات